8 زوج مشهور دنیای ادبیات
«زندگی با نویسندهها سخت است.» این عبارتی است که معمولا درمورد زندگی مشترک آنها به کار میبرند؛ آدمهایی با روحیات خاص که متنهایی درخشان برای دنیای ما خلق کردهاند اما در زندگی شخصی کاملا متفاوت از شخصیتهای آثارشان هستند. قرار گرفتن این چهرههای ادبی در کنار هم اما ورق را برمیگرداند و به زندگی شخصیشان جذابیت متفاوتی میبخشد و کنجکاویها را برمیانگیزد: زندگی یک زوج ادبی چطور میتواند باشد؟ چقدر کنار هم دوام میآورند؟ چطور با شغل هم کنار میآیند؟ این شما و این هشت زوج مشهور دنیای ادبیات.
1. ریموند کارور و تس گالاگر
این زوج نویسندهی داستان کوتاه سال 1977 در کنفرانس نویسندگان در تگزاس با هم آشنا شدند. گالاگر بعدها درمورد حسش به آن دیدار گفت: «گویی زندگی من تا آن زمان تلاشی برای دیدار او بوده است». میگویند یکی از ویژگیهای این زوج آن بوده که در نوشتن مستقل عمل میکردند، جدا از هم مینوشتند و اتاق کارشان هم جدا بود. این زوج از سال 1979 با هم زندگی کردند و در نهایت 6 هفته قبل از مرگ کارور در سال 1988 با هم ازدواج کردند.
2. سیمین دانشور و جلال آل احمد
جلال و سیمین 29 فروردین 1329، با هم ازدواج و 19 سال در کنار هم زندگی کردند؛ خواهر سیمین درمورد آشنایی آنها میگوید: «ما عید رفته بودیم اصفهان و در اتوبوسی که میخواستیم به تهران برگردیم، آقایی صندلی کنارش را به خانمْ سیمین تعارف کرد. آن دو کنار هم نشستند. بعد آمدیم خانه. صبح دیدم خانمْ سیمین دارند آماده میشوند بروند بیرون. من هم میخواستم بروم خرید. وقتی در را باز کردم، دیدم آقای آل احمد مقابل در ایستاده است. نگو اینها روز قبل قرار مدارشان را گذاشتهاند. روز نهم آشناییشان هم قرار عقد گذاشتند. بعد همه را دعوت کردیم و در مراسمشان فامیل و همه نویسندگان بودند. صادق هدایت هم بود. بعد آنها خانهای اجاره کردند و رفتند سر زندگیشان.»
3.آلبرتو موراویا و السا مرانته
این زوج ایتالیایی 20 سال با هم زندگی کردند اما درنهایت آلبرتو به دلیل علاقهاش به یک نویسنده زن دیگر به نام داچیا مارینی، السا را ترک کرد. موراوایا بعد از آن به سمت تئاتر کشیده شد و مرانته بعد از اینکه بسیاری از آثاری را که در آن مدت نوشته بود از بین برد، یک رمان، نوشت و تعدادی شعر سرود.
4. اسکات فیتز جرالد و زلدا سایر
اولین بار که همدیگر را در یک مراسم رقص ملاقات کردند، زلدا 18 ساله بود و اسکات، 22 ساله و داوطلب پیوستن به ارتش. بعد از نوشتن رمان «این سوی بهشت» بود که زلدا بالاخره قبول کرد با اسکات ازدواج کند. کتاب 26 مارس چاپ شد، زلدا 30 مارس وارد نیویورک شد و 3 آوریل به صورت رسمی با هم ازدواج و 20 سال با هم زندگی کردند. 20 سال پرفراز و نشیب و همراه با خیانت، خودکشی، بیماری روانی و درنهایت مرگ!
5. ارنست همینگوی و مارتا گلهورن
مارتا گلهورن، نویسندهی آمریکایی و سومین همسر ارنست، یک روزنامهنگار جنگ بود. این زوج نویسنده سال 1936 در فلوریدا با هم آشنا شدند و در سال 1940 و بعد از جدایی همینگوی و همسر دومش، با هم ازدواج کردند. اما چهار سال بعد، مشغلههای کاری مارتا و حضورش در سفرهای کاری باعث ناراحتی همینگوی و جدایی این زوج شد. سال 2012 فیلم Hemingway & Gellhorn براساس زندگی مشترک این زوج ساخته شد. گلهورن سال 1998 در حالی که بیمار و نابینا بود، خودکشی کرد. بعد از مرگش، جایزهی روزنامهنگاری مارتا گلهورن پایهگذاری شد.
6. ژان پل سارتر و سیمون دوبوار
دانشگاه سوربن پاریس محل آشنایی این زوج روشنفکر بود که بیش از 50 سال با هم زندگی کردند. یک روز در حالی که آنها روی یک نیمکت در خارج از لوور نشسته بودند، سارتر گفت: «بیا یک قرارداد دو ساله امضا کنیم». دوبوار دربارهی این خاطره گفته است: «ازدواج غیرممکن بود. من جهیزیه نداشتم.» این زوج به رابطهی طولانی و آزادانهشان مشهور بودند. در این ازدواج هر دو طرف در آن از نظر تعدد رابطه جنسی، آزاد بودند.
7. هوشنگ گلشیری و فرزانه طاهری
زمان ازدواج این زوج نویسنده و مترجم، گلشیری 42 و طاهری 21 سال داشتند. طاهری اولین بار گلشیری را در شبهای شعر کانون دید؛ سال 1356. «من کله شق و مستقل بودم و به همین دلیل اوایل، شاید مثل هر زندگی مشترکی، کشمکشمان زیاد بود اما بعد گرد و خاکها خوابید. آغاز زندگی مشترک برای همه به این شکل است که من اصطلاح نظامی برای آن به کار میبرم که بالاخره جایی میرسد که زن و شوهر بر سر مواضع اشغالشدهشان به توافق میرسند و این میشود خط حایل». گلشیری و طاهری 21 سال با هم زندگی کردند.
8. سیلویا پلات و تد هیوز
این زوج نویسنده و شاعر که در یک شب شعر در دانشگاه کمبریج با هم آشنا شده بودند، سال 1956 ازدواج کردند. 6 سال بعد، وقتی یک پسر و یک دختر داشتند از هم جدا شدند و تنها شش ماه بعد سیلویا خودکشی کرد. بعد از این اتفاق برخی گفتند روابط تد با زنان دیگر و خشونت او سیلویا را به اینجا رساند و برخی دیگر مدعی بودند تد ایده کارهایش را از سیلویا دزدیده است؛ معمایی که با سکوت تد، هیچوقت روشن نشد.