«گاو» داریوش مهرجویی نقطهی عطف جریان سینمای موج نو در ایران بود. فیلمی که هم محبوب تماشاگران عادی است، هم منتقدان سینما و نخبههای آن روزگار و امروز آن را تحسین میکنند. نمایش «گاو» قبلا در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۴۴ در تلویزیون به کارگردانی جعفر والی و با بازی عزتالله انتظامی (مشحسن)، علی نصیریان (مشاسلام)، جعفر والی و عصمت صفوی به صورت زنده اجرا شده بود و بعدها مهرجویی نسخهی سینماییاش را ساخت. فیلمی که فیلمبرداریاش ۱۷ تیر ۱۳۴۷ شروع شد و 10 تمام شد اما یک سال و نیم رنگ پردهی سینماها را ندید. ورق بزنید و هفت نکته دربارهی این اثر ماندگار مهرجویی بخوانید. فیلمی که سال 1348 آنونس آن با صدای منوچهر انور و با این جملهها پخش میشد: «حاثهای ساده برای یک روستایی به فاجعهای بزرگ برای مردم مبدل میشود. ولی در دنیای کوچک و محدود ده، چارهجویی و تلاش روستاییان به جایی نمیرسد … «گاو» … گاو وجودش مظهر زندگی است و مرگش موجب جنون و ماتم … نشاط، ماتم، دوستی، دشمنی، کینه، آشتی، ترس، ترس … این فیلم بر اساس کتاب «عزاداران بیل» نوشتهی غلامحسین ساعدی و به کارگردانی داریوش مهرجویی ساخته شده است … با شرکت: عزتالله انتظامی، علی نصیریان، جعفر والی، جمشید مشایخی، مهین شهابی، عصمت صفوی، پرویز فنیزاده، خسرو شجاعزاده، محمود دولتآبادی، شکوه نجمآبادی، عزتالله رمضانیفر، غلامعلی نبیپور، فیروز بهجتمحمدی و مهتاج نجومی … در فیلم «گاو» همه چیز عادی و آشناست. در فیلم «گاو» همه چیز عادی و آشنا نیست».
فیلمنامه گاو
داریوش مهرجویی: «بعد از «الماس ۳۳» حیرتزده و کمی مایوس مانده بودم که چه کار باید بکنم … در همین حیص وبيص بود که به غلامحسین ساعدی برخوردم که با او از دورهی تحصیل در آمریکا آشنا بودم. مادرم قصهها و نمایشنامههایش را میخرید و برایم میفرستاد و در مجلهای که آنجا منتشر میکردیم ترجمهی انگلیسی کارهایش را چاپ میکردیم. وقتی هم به ایران برگشتم، گهگاه همدیگر را میدیدیم و رفتوآمد داشتیم. یک روز داشتیم از جایی به جای دیگری میرفتیم که بنزین تمام کردیم. در میدان توپخانه دبهای گیر آوردیم و داشتیم میرفتیم طرف پمپ بنزین که حرف از مجموعه داستان «عزاداران بَیَل» شد. ساعدی گفت قصهای از این مجموعه در تلویزیون اجرا شده و پیشنهاد داد که آن را برای سینما هم بسازیم. آن موقع شرایط برای استخدام من در وزارت فرهنگ مهیا بود، ولی دوست نداشتم درگیر کارهای دولتی بشوم. با همفکری ساعدی به این نتیجه رسیدیم که روی این قصه کار کنیم و به وزارت فرهنگ ارائهاش بدهیم. من همان شب «عزاداران بیل» را بردم خانه و خواندم. دیدم امکانات خیلی خوبی برای فیلم شدن دارد، اما میدانستم تهیهکنندههای داخلی مطلقا اینجور داستانها را قبول نمیکنند و باید از کانال مرکز تولیدات مستند وزارت فرهنگ جلو برویم و در مذاکرات اولیه هم، چون «الماس ۳۳» را دیده بودند، درها برای ساخت فیلم بعدی برایم باز شده بود. با ساعدی ده پانزده وعده هر شب در مطب او در خیابان دلگشا روی طرح «گاو» کار کردیم. میخواندیم و مینوشتیم و تصحیح میکردیم و نظرات مختلفی داشتیم که رد و بدل میشد، و از دل این حرفها و نوشتنها به فیلمنامهی «گاو» رسیدیم.»

لوکیشن «گاو»
غلامحسین ساعدی روستایی در حوالی تبریز را برای لوکیشن فیلم پیشنهاد داد اما وزارت «فرهنگ و هنر» با دیدن عکسهای روستا نپذیرفت تا اینکه روستای بویینک قزوین انتخاب شد که به گفتهی مهرجویی «باز هم ایراد گرفتند. آنها معتقد بودند خیلی ویرانه است. آخر آن روزها مدام شاه صحبت از عبور از دروازهی تمدن بزرگ میکرد، به همین خاطر اجازه نمیدادند مکانی ناآباد به مردم نشان داده شود. گفتند بروید قدری در و دیوار آنجا را رنگ کنید. شکلاش را سامان دهید بعد بیایید ببینیم چه کار باید بکنیم. ما هم رفتیم. چند دیوار آنجا را رنگ کردیم، یک حوض بزرگ وسط میدان آنجا ساختیم و به این ترتیب موافقت شد تا فیلم «گاو» ساخته شود.»

بازیگران «گاو»
علی نصیریان دربارهی انتخاب بازیگران «گاو» میگوید: «مهرجویی برای انتخاب بازیگر قبل از آغاز به کار، بازیگران را به روبهروی ساختمان وزارت ارشاد میبرد و از آنها میخواست راه بروند، بنشینند و به اطراف نگاه کنند. بعد از این تست، بازیگران به روستایی در اطراف قزوین رفتند تا با محیط و شرایط کار در آنجا آشنا شوند. مهرجویی قبل از آغاز فیلمبرداری صحنهها را اتود میزد و بازیگران در محیط روستا فعالیت میکردند. اما زمانی که میخواستیم برگردیم انتظامی آنجا ماند تا با روستاییان بیشتر آشنا شود و رفتار آنها را برای بازی در فیلم بیاموزد. با چنین سختیهایی بود که او بازیگر شد و نقش مش حسن را ایفا کرد. جمشید مشایخی و فنیزاده هم بازی بسیار درخشانی در این فیلم داشتند. اما بازی خوب انتظامی نگذاشت مشایخی و فنیزاده خوب دیده شوند.»

هزینههای «گاو»
۱۴ خرداد ۱۳۴۷ قراردادی بین ادارهی کل امور سینمایی کشور و غلامحسین ساعدی و داریوش مهرجویی برای ساخت فیلم «گاو» امضا شد که در آن نوشته شده بود: «حقالزحمهی کارگردانی و تنظیم سناریو، دکوپاژ و امتیاز کتاب و همچنین دستمزد هنرپیشگان و یک نفر فیلمبردار مقطوعا به مبلغ ۱.۴۵۰.۰۰۰ ریال تعیین و بهعنوان سرمایهگذاری آقایان دکتر ساعدی و داریوش مهرجویی در تهیهی این فیلم منظور میگردد و میزان آن به هر حال ثابت است».

توقیف «گاو»
«گاو» حدود یک سال و نیم توقیف شد. نسخهی اصلی فیلم قانون سانسور را که در سال ۱۹۵۹ وضع شده بود زیر پا میگذاشت. در این قانون نمایش هرگونه «عقبماندگی» اجتماعی ممنوع بود چون به پرستیژ ملی حکومت خدشه وارد میکرد. میگویند نمایش روستایی فقیر شش سال پس از اصلاحات ارضی، باب میل رژیم پهلوی نبود که معتقد بود ایران را به کشوری مدرن تبدیل کرده است. فیلم مهرجویی بعدها با این شرط توانست روی پردهی سینماها برود که اول فیلم بنویسند: «داستانی که در این فیلم از نظر تماشاچیان محترم میگذرد، مربوط به چهل سال قبل میباشد.» مهرجویی میگوید: «البته مردم هم که خر نبودند، میفهمیدند قضیه چه بوده و این جمله یعنی چه.»

موافقان و مخالفان «گاو»
داریوش مهرجویی 29 اسفند 1347 در نامهای به وزیر وقت «فرهنگ و هنر» نوشت: «فیلم بهطور کلی برای طبقهی انتلکتوئل قابل بحث و برای دیگران جالب و در خور ستایش بود … از میان جمع انتلکتوئلها آقای منوچهر انور معتقد بودند که فیلم از نظر بصری بسیار درخشان و قابل ستایش است. اما در مورد داستان گفتند که «قلب آن کاذب است»، دیالوگها «پوچ و پرتاند» و حادثه آنطور که باید و شاید «واقعی جلوه نمیکند». از نظر آقای جلال آلاحمد فیلم «مهمی» است و نباید آن را یک بار دید … به نظر ایشان فیلم میتواند«perfect»تر از این باشد و ایشان خود را مسئول و موظف میدانستند که در «perfect» کردن آن سهیم باشند. بنده با نظر ایشان موافق نبودم … از نظر آقای دکتر رضا براهنی (شاعر و منتقد ادبی) فیلم «فوقالعاده» است. ایشان چند بار این کلمه را تکرار کردند و معتقد بودند که من «دستی به فیلم نزنم.» از نظر خانم سیمین دانشور (همسر آقای آلاحمد) فیلم برخلاف نمایش آن روی شخص مش حسن زیاد تاکید نمیکند و از اینرو نسبت به تئاتر آن «ناموفق»تر است.»

جایزههای «گاو»
«گاو» مدتها توقیف بود و در نهایت تصمیم گرفتند اولین بار در جشنوارهی شیراز این فیلم را پخش کنند. مهرجویی میگوید: «بعد از اینکه در جشنوارهی شیراز فیلم نمایش داده شد و مورد استقبال قرار گرفت، ما هم جرات کردیم و یک نسخهی قاچاق از این فیلم را توسط یک دوست فرانسوی به خارج از ایران فرستادیم و بلافاصله این فیلم در فستیوال ونیز شرکت داده شد و هم جایزه گرفت و هم اینکه بسیار مورد استقبال مطبوعات خارجی قرار گرفت، در حالی که در ایران فیلم را سانسور کرده بودند.» «گاو» در جشنوارهی ونیز بدون زیرنویس انگلیسی پخش شد و جایزهی منتقدان این جشنواره را گرفت. فیلم مهرجویی در جشنوارهی فیلم شیکاگو هم پخش شد و جایزهی هوگوی نقرهای بهترین بازیگر را نصیب انتظامی کرد. اولین جایزهی بینالمللی بازیگری برای سینمای ایران.
